پدرم یک مرد افغان است
روز پدر برای تمامی پدران مبارک باد!
امروز امریکایی ها روز پدر را تجلیل میکنند. وقتی در بارۀ معنویت این چنین یک روز عالی فکر نمودم، لطف، نوازش، مهربانی ها و از خود گذری هایکه پدرم در حصۀ اولاد های خویش از زمان جنگ های کابل تا حال نموده اند، همه به یادم آمد.
تلاش مینمایم جهانیان را از سخاوت، جرأت و عظمت مردان افغان مطلع سازم، زیرا بسیاری از مردمان با چشمان بسته بدون شناخت دقیق یک ملت همه را یکسان پنداشته و قضاوت عمومی مینمایند. در حالیلکه در هر مملکت استثناهات وجود دارد. بسیاری از مردمان در بارۀ تمامی مردان افغان غلط فهمی داشته و بعضی ها فکر میکنند که تمامی مردان افغان بنی و گوش های خانمان ودختران شان را میبُرند، و یا اینکه خانمان شان را زندانی ساخته و یا میکشند، و یا اینکه تمام مردان افغان به طبقۀ اناث خانواده های شان اجازۀ بیرون رفتن از منزل و یا تعلیم حاصل کردن را نمیدهند.
همه مردان افغان بد و ظالم نیستند!
اما این پدیده ناپسند و زشت است که بدون شناخت دقیق یک ملت، با چشمان بسته قضاوت عمومی در بارۀ یک قشر یک جامعه نموده و همه را غلط پنداشت. دهه های جنگ های پی در پی بسیاری مردان افغان را حساس، مواظب و متوجۀ جنبش های بیرونی طبقۀ اناث فامیل هایشان ساخت. هر مردی عاقلی در هر نقطۀ جهان در حالیکه راکت های کور در هر جا ببارد وبداند که بعضی از تفنگ بدستان جاهل ممکن در جریان جنگ یورش برده و بعضی از اعضای خانواده اش را اختطاف کنند، روی همین ملحوظ، اجازۀ بیرون شدن از منزل را برای طبقۀ اناث فامیل خویش نمیدهد.
با خواهران و برادرانم همه یکجا در جریان جنگ های کابل، افغانستان بدنیا آمده و پرورش یافتیم. دروازۀ های مکاتب کاملاً بروی طبقۀ اناث بسته بود. پدرم که یک بانکر بوده، به بسیار خوبی توانست وجیبه های خویش را به صفت یک پدر، شوهر، برادر و بلاخره به صفت بزرگ یک قوم بدرستی انجام دهد.
تمامی همین بارهای مسولیت ها و کشمکش ها پدرم را به صفت یک مرد خارق العاده ثابت نمود. ایشان یک مرد بسیار دانا، با دیانت، صمیمی و عاقل اند. پدرم به حقوق تعلیمات مساوی برای مرد و زن باور داشته به این عقیده اند، که تمام مردان و زنان افغانستان باید تعلیمات فرهنگی، علمی و یا صنعتی بدست آرند. بنابر جنگ های متداوم طالبان، اوضاع افغانستان بسیار ترسناک شد. اخبار حملات بالای خانمان، تیزاب پاشی ها و اختطاف خانمان در نقاط جنگی افغانستان به گوش میرسید.
اما من در خیر خانه پرورش یافتم. خیرخانه یکی از با امن ترین ساحات افغانستان در جریان جنگ های داخلی و طالبان بود.
با وجودیکه خیرخانه بسیار با امن بود، مانند تمامی مردان افغان، برای یک مدت زمان بسیار طولانی، پدرم همچنان اجازۀ بیرون شدن از منزل را برای دختران وحتی پسرانش نداد. این تصمیم برای ایشان ناگوار بود، اما میدانست اگر برای اولاد هایش اجازه بیرون رفتن از منزل را دهد، یک مصیبت بزرگی متوجۀ حال شان خواهد شد. بخاطر تحفظ آبروی خویش و اولاد هایشان حتی اجازه پنج دقیقه قدم زدن بیرون از منزل را برای اولاد هایش نمیداد، اما در عوض خانه خویش را به یک کانون علمی و محیط تعلیمی تبدیل نمود. از استادان زبان های دری، پشتو، انگلیسی، فیزیک، ریاضی، هندسه خواهش نمود تا به خانه ما آمده و برای همۀ ما تعلیمات لازمه زمان را بیآموزانند. تمامی صحبت های روزانۀ والدینم با اولاد هایشان در بارۀ علم و ادب بود. درس هایکه ایشان برای ما میآموختاندند و احساس را که در وجود ما زنده میساختند، احساس صلح، صمیمیت و احترام بود.
والدینم یکی از بهترین های روی زمین اند.
والدینم میگفتند، ما قادر به تغیر دادن اوضاع سیاسی افغانستان نیستیم، اما میتوانیم فضا و محیط خانه خویش را آرام و صمیمی سازیم. میگفتند ما به اولاد های خویش اجازه میدهیم که صلح و آرامش را در محیط خانۀ خود تجربه نموده و تا در آینده هر کدام ایشان اولاد های خویش را در یک فضای پر از محبت پرورش نمایند. بناءً والدینم با یک دیگر و الاد هایشان با بسیار برده باری و محبت رفتار می نمودند. هیچ نزاعی لفظی از والدینم را بیاد ندارم. بعضی اوقات جر و بحث میکردند، اما هیچوقتی در پیش روی اولاد هایشان نه.
والدینم همیش میکوشیدند که اولاد های با احساس تربیه نمایند ازاینرو احساس محبت، از خود گذری و احترام را در وجود ما می پروانیدند. همواره برای ما میگفتند که هرگز صرف برای خود زندگی نکنید واگر میخواهید حتی بعد از مرگ به سطح جهانی زنده و جاوید بمانید، پس بسیار زیاد علم بیآموزید و سپس توسط علم، دانش و شعور تان به دیگران خدمت نموده و برای همه نفع برسانید. پسان ها، نسل های بعد جهان از کارکرده های شما آموخته و پیرو افکار، اعمال و خدمت انسانی تان میگردند.
در روز پدر میخواهم بعضی از نصایح از پدرم را برای شما بنویسم. تقریباً یازده سال داشتم. من با خواهران و برادرانم همۀ ما مصروف صرف طعام شب بودیم که پدرم برای ما چنین گفت: «همۀ شما بزرگ شده، به راه های مختلف میروید، وظایف و مسولیت های مختلف میداشته باشید. ممکن است که بسیار پولدار شوید، اما این حرف هایم را برای همیش بیاد داشته باشید. پول هیچوقتی باعث خوشی و کامیابی نمیگردد. همۀ تان با دستان خالی و پاهای برهنه به این دنیا آمدید و به همان شکل این دنیا را ترک میکنید. قادر به بردن هیچ چیزی از این دنیا نخواهی بود، بناءً هیچوقتی حریص، بدبین، حسود، خسیس و تنک نظر نباشید. حتی اگر ده خانه داشته باشید، باید یکی آنرا انتخاب کنید، زیرا انسان در حین وقت در ده خانه مختلف زنده گی کرده نمتواند، به همین شکل اگر هزاران موتر داشته باشید، شما صرف به نوبت هر یکی آنرا در یک وقت رانده میتوانید، نه که همۀ آن هزاران موتران را در حین وقت. به همین شکل اگر شما از میلیون ها میلیون اضافه تر در بانک های مختلف جهان داشته باشید، از پنج وقت اضافه تر نان خورده نمیتوانید.» پدرم گفت: «پس این است نصیحتم برای شما! هیچوقت آنقدر حریص نباشید که حتی یک حصۀ از نان، پول و یا بعضی دیگری از داشته های مادی تان را برای دیگران و یا نیازمندان صدقه داده نتوانید، اما اصراف همچنان نکنید. باید برای خود همچنان اندوختهِ داشته باشید،. تا خود شما بار دوش دیگران نگردیده اما در وقت ضرورت بخود و دیگران مفید واقع شده و کمک نمایید. از اینرو، بسیار مهم است که در زندگی میانه رو بوده و تعادل را اختیار کنید. چیزی بده و اندکی برای خود ذخیره نما. اعتدال باعث ایجاد خوش بختی در زندگی میگردد.
واقعاً به وجود و دانایی والدینم علی الخصوص پدرم افتخار نموده و میبالم. ایشان یک شخص با دیانت، عاقل، با قلب و روحِ مملو از محبت وعاطفۀ انسانی اند. از خاطر تصامیم عاقلانه ایشان است که امروز اولاد هایشان به قسم که آرزوی خود شان بود بزرگ شده و پرورش یاقتند. واقعاً از خداوند (ج) شاکرم که ایشان را به صفت والدینم گزید.
پدرم تنها یکی از مثال های تعداد بسیار زیادی مردان افغان است. اضافه تر از میلیون ها مرد های عالی و صمیمی که خوبترین و بهترین دوستان برای خانواده هایشان هستند، در افغانستان و سایر نقاط جهان زندگی میکنند. ازاینرو، روز پدر را برای تمامی پدران گرامی تبریک و تهنیت عرض میدارم
ترجمۀ شعر
وقتی اولین بار چشمانم را باز کردم شما را دیدم
معصوم و بیخبر و عاجز از شناخت تان بودم
اما گرمی و محبت پدرانۀ شما
باعث باور و اعتمادم گردیده، آهسته، آهسته شما را دیدم
سپس به خواب عمیق آرام رفتم و از آن پس
هرگز غمگینت نساخته شما را نرنجانیدم
شما یک پدر عالی هستید که
سخاوت، جرأت و شعور، خداوند برای شما عطاء نموده
ذکر حق و عشق به مخلوقات یکی از خصایل
نجیب زاده گی و اختصاصی شماست
در کلیه آزمون های روزگار
شکست را ناپذیرفته و دیانت تان خلل ناپذیر باقی ماند
با احترام
الهه احرار
June 17, 2014